این اصطلاح را برای کسی به کار میبرند که پس از مدتی دراز از محل خود خارج شده و خود را نشان دهد.
خشکی و کمآبی و نیز وضعیت کوهستانی و شیب مناسب اغلب اراضی فلات ایران موجب آن گردید که ایرانیان از دست کم ده سده پیش از میلاد مسیح با حفر قنات ها و استفاده از آبهای زیر زمینی بخش بزرگی از بیابان های بی آب و علف کشور را به مزارع و باغات سرسبز و خرم مبدل سازند.
پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی مردم را به کشاورزی و آباد کردن اراضی تشویق فراوان می کردند و فن قناتکنی را در سراسر کشورهایی که فتح می کردند نیز رایج می ساختند. این فن امروز از عجایب آن روزگار به شمار می آید و یکی از کارشناسان این فن در این باره می نویسد: « علم هیدرولوژی در جستوجوی پدر خود بود که ناگهان جد بزرگ خود را در ایران یافت.» (مجله ی یغما، شماره ی ٣۲۰، دکتر پرویز ناتلخانلری).
پس از آن که قنات را برای بهره برداری آماده میکردند برای آزمایش جریان آب در آن، در مبدأ آن، یعنی در چاه مادر، مقداری کاه روی آب می ریختند و با دیدن این کاه ها در مظهر قنات، یعنی در محل خروج آب از قنات، میزان سرعت آب و حسن جریان آب را میسنجیدند. واژه ی کاریز نیز که درواقع کاه ریز است،
از همینجا آمده است.
در آن هنگام که آب قنات به مظهر قنات می رسید و از زمین خارج می شد، می گفتند که آب آفتابی شده است؛ یعنی از تاریکی خارج شده و به آفتاب و روشنایی رسیده است. این عبارت اکنون مجازاً برای کسانی که پس از مدت ها از انزوا خارج شده و خود را نشان می دهند به کار می رود.