در گذشته نیز مانند امروز بر سر غذای روزانه چندان درنگ نمی کردند و اگر سخنی به میان می آمد، نمی بایستی دهان پر باشد و به ناچار در سخن گفتن چیزی از دهان بیرون افتد. دیگر اینکه در آیین ایرانیان باستان بایستی پیش از غذا و پس از آن، هر یک با آبی جداگانه دست خود را بشویند، نه اینکه همه در یک تشت یا لگن دست خود پاک کنند؛ آنچنان که در هنگام خورش، در یک کاسه دست فرو نمی بردند و چند تن از یک جام نمی نوشیدند.
اینها آدابی بود که در میان همه ایرانیان زرتشتی، رواج داشت؛ ولی نزد برخی دیگر که به این آئین باستانی رشک میبردند نکوهیده به شمار رفته و نوشته اند که باید بر خلاف آنها رفتار کرد تا کاری همانند زرتشتیان انجام نداده باشند! ایرانیان مانند همه مردم سرزمینهای دیگر جهان با انگشت خود غذا می خوردند (رسم با چنگال غذاخوردن از قرن یازدهم میلادی بهکار گرفته شد). از دیگر آداب ایرانیان در هنگام غذا خوردن، برسم گرفتن و باژ گرفتن بود و همچنین، پس از غذا به عنوان سپاسگزاری سخنانی می گفتند. یک قطعه کوچک پهلوی که سور سخن نامیده می شود، از روزگار ساسانیان به ما رسیده است.
ایرانیان پیش و پس از خوردن دستهای خود را در ظرفهای جداگانه میشستند.پیش از خوردن از خداوند سپاسگزاری مینمودند. در هنگام خوردن گفتوگو نمیکردند. با آرامش بر سر سفره مینشستند و در حال راه رفتن غذا نمیخوردند؛
اما خاموشی ایرانیان در سر خوان موضوع اصلی این گفتار است. در نوشتاری که از گذشتگان نقل شده باز گفته میشود:
۱. باژ گرفتن ایرانیان در سر خوان و از هر گونه سخن پرهیختن در آیین چنین بود. آنگاه که برای پادشاهان ساسانی خوان می گستردند، آنان باژ می گرفتند و کسی سخن نمی گفت تا آنگاه که از سر خوان برخیزند، اگر کسی در سر خوان ناگزیر بایستی چیزی بخواهد به جای سخن بایستی به اشارت بخواهد.
۲. کیومرث نخستین کسی است که در هنگام خورش (در سر خوان) خاموشی فرمان داد تا اینکه درین هنگام طبیعت بتواند از آن بهره بگیرد و آن خورش به تن سازگار آید.
۳. رسم چنان است که اهل عجم را که چون جماعتی نان خورند، یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت خوردن.